ناهمخوانی نیاز بازار کار و پذیرش دانشجو در دانشگاههای کشور نشان میدهد، هر روز بر تعداد فارغ التحصیلان بیکار در رشتههای کشاورزی افزوده میشود که بخش عمده آنها بیکار هستند و یا در صورت خوش اقبالی به کارهای دیگری غیر از رشتههای مرتبط خود به کار اشتغال دارند.
گسترش آموزش عالی در کشور طی سالهای اخیر به گونهای بوده که مطابق گسترش بازار کار کشور و نیازهای آن نیست به طوری که مشاهده میشود، عرضه نیروی کار تحصیل کرده بیش از تقاضای بازار کار است.
برآوردهای آماری نشان میدهد حدود 80 درصد فارغالتحصیلان رشتههای کشاورزی در شهرها سکونت دارند.
;کشورایران به دلیل تنوع آب و هوایی، دارا بودن خاک مرغوب، توانایی برنامهریزی صحیح برای استفاده بهینه از منابع آب(به دلیل کمبود ذخایر آبی) و نیروی کار ارزنده(نیروی متخصص و غیرمتخصص) میتواند گامهای موثری نه تنها در بخش کشاورزی بلکه در زمینه صنایع تبدیلی در مناطق روستایی کشور بردارد.
فارغالتحصیلان دانشگاهی به طور عام و دانش آموختگان کشاورزی و منابع طبیعی به طور خاص به علت عدم فراگیری تجربی رشتههای دانشگاهی نمیتوانند جذب بازار کار شوند اما شکی نیست این افراد با سپری کردن دورههای عملی کوتاه مدت بسرعت میتوانند خود را برای فعالیت در بازار کار، مهیا کنند.
کشاورزی از جمله رشتههای دانشگاهی است که دانش میتواند با تجربه ممزوج شود تا بتواند نتایج مطلوبی به دنبال داشته باشد.
یکی از مهمترین راهکارهای عاجلی که برای جذب دانش آموختگان رشتههای کشاورزی میتوان به کار گرفت، توسعه کارآفرینی است.
دانش آموختگان در دانشگاههای کشور با گذراندن دورههای کارآفرینی میتوانند خود را برای حضور در بازار کار آماده کنند اما این مهم در گرو برنامهای جامع است تا دولت خود بتواند نقش مهمی در حمایت از کارآفرینی تدوین کند تا کارآفرینان از حمایت جدی برخوردار شوند.
این مهم در شرایطی میتواند محقق شود که تولید محور برنامه دولت قرار گیرد و این تفکر در تمام نهادهای کشور استمرار یابد که همه تلاشها باید با محوریت تولید و کارآفرینی تبیین شود.
شکی نیست کارآفرینی تنها از طریق آموزش و ترغیب حاصل نمیشود بلکه انجام این مهم نیاز به آمادهسازی شرایط اجتماعی دارد. این شرایط با دگرگونی در نظام آموزشی کشور و همچنین تغییر نگرش از دولت محوری به خود محوری در زمینه یافتن شغل ایجاد شود.
از جمله مزیتهای دیگر کارآفرینی در بخش کشاورزی پایینتر بودن سرانه اشتغال در این بخش نسبت به بخش صنعت است ..
بخش کشاورزی مبتنی بر مزیتهای طبیعی و نیروی کار است که هر دو این موارد در کشور قابل توجه است. به عبارتی باید نیروهای بالقوه در زمینه کشاورزی را به بالفعل درآورد زیرا این مهم میتواند در بستر کارآفرینی در کشور فراهم شود.
در صورتی که کارآفرینی(نه فقط از طریق پرداخت تسهیلات)در زمینه کشاورزی در مناطق روستایی و محروم کشور توسعه یابد بیشک بخشی از عدالت اجتماعی تحقق مییابد.
هم اکنون رشد جمعیت مناطق روستایی کشور منفی است که به معنای از دست دادن جمعیت در این مناطق است. در صورتی که کشاورزی در این مناطق رونق گیرد و فارغ التحصیلان رشتههای کشاورزی با هدف ایجاد اشتغال در این مناطق مبادرت به کارآفرینی کنند شکی نیست که مناطق محروم و روستایی کشور جان دوبارهای میگیرند.
بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی، مشکلی است که میتوان در شرایط کنونی با توسعه کارآفرینی و حمایت از کارآفرینان تولیدکننده کشاورزی به رفع آن همت گماشت.
کارآفرینی میتواند اشتغال را به پایین ترین سطوح مناطق روستایی و محروم سوق دهد و توزیع متوازن ثروت را به دنبال داشته باشد. کارآفرینی نه تنها زمینه ایجاد اشتغال در کشور را فراهم میکند بلکه میتواند زمینه جذب و برگشت روستائیان به روستاها را فراهم کند.
تحقق عدالت اجتماعی از طریق توسعه اشتغال متناسب، میسر است به گونه ای که ضمن حفظ کرامت انسانی افراد، گامی به سوی آیندهی بهتر برای دانش آموختگان کشور است. به نظر می رسد، با برگزاری دوره های کارآفرینی و توسعه کارآفرینی اشتغال فارغ التحصیلان کشاورزی تضمین می شود .